چرا GDP شاخص دقیقی برای اندازهگیری اقتصاد نیست؟
زمانی که روزنامهنگاران و اقتصاددانان در خصوص قدرت یا ضعف اقتصاد صحبت میکنند، به یک شاخص آماری اصلی به نام تولید ناخالص داخلی یا GDP اشاره میکنند. این شاخص بهصورت یک عدد تکرقمی، خروجی اقتصاد را اندازهگیری میکند، همچنین بر اقدامات بانک مرکزی تأثیر میگذارد و زمانی که اقتصادها وارد رکود و یا از آن خارج میشوند بهعنوان یک معیار جهانی برای مقایسه اقتصاد کشورها عمل میکند. بااینحال بر اساس نظر برخی از اقتصاددانان، ممکن است این شاخص ازلحاظ ساختاری درست نباشد. هرچند که برخی از منتقدان پیشین اعتراف کردهاند که هرچه شواهد لازم برای این معیار سختگیرانهتر باشد، محاسبه شاخص دشوارتر خواهد بود و بهتر است بهجای یک تغییر بزرگ اصلاحات کوچک را در ساختار آن انجام داد. (همچنین بخوانید؛ اقتصاد کلان: عملکرد اقتصاد و رشد اقتصادی)
GDP بهبود استانداردهای زندگی را در نظر نمیگیرد
یکی از نقایص موجود در تولید ناخالص داخلی این است که صرفاً با اندازهگیری قیمت کالاهای خاصی که بهطور ذاتی کمتر از ارزش ذاتی خود قیمتگذاری شدهاند محاسبه می شود و ارتباط بین آنها با بهرهوری کلی و استانداردهای زندگی لحاظ نمی شود. بهعنوانمثال پیشرفتهای پزشکی صرفاً توسط هزینه درمان اندازهگیری میشوند درحالیکه مزایای اقامت کوتاهمدت در بیمارستان که بهبودهای بلندمدت در زندگی بیماران ایجاد میکند، نادیده گرفته میشوند. همانطور که بسیاری از مشاوران اقتصادی اشارهکردهاند، بهبودهای مستمر در زیرساختها مانند لولهکشیهای داخلی، برق و غیره منجر به افزایش کیفیت کالا و درنتیجه افزایش تقاضا و قیمت میشود و پیشرفت چشمگیر در زیرساختها میتواند کیفیت زندگی و قابلیتهای تولید را بهشدت افزایش دهد.
GDP تأثیرات منفی بر طبیعت را در نظر نمیگیرد
در محاسبه سنتی GDP اثرات منفی و مثبت بر محیطزیست در نظر گرفته میشد. بیشک مهمترین مسائل، مرتبط با طبیعت و محیطزیست هستند. پس از یک فاجعه طبیعی بزرگ شاهد تلاشهای بسیار برای احیای مجدد زیرساختها و تجهیزات و نیروی انسانی هستیم که همین امر نیازمند مقدار فراوانی از سرمایه است که در این حالت تولید ناخالص داخلی افزایش مییابد. بااینحال هیچکس نمیتواند با قاطعیت بگوید که همه افراد و یا کل اقتصاد بعد از بحرانهای طبیعی عملکرد خوبی خواهند داشت. محققان زیستمحیطی یکقدم جلوتر میروند، و معتقدند که تولید ناخالص داخلی با هزینه کردن سلامتی در بلندمدت باعث رشد اقتصاد در کوتاهمدت میشود چراکه این شاخص ارزش مواردی همچون هوای پاک و تجهیزات پایدار تولید را در نظر نمیگیرد. یکی از نمونههای این امر استدلالهای ضدونقیض در خصوص توسعه و یا انحلال انرژی در دهه اخیر است. (همچنین بخوانید؛ عوامل مؤثر بر رشد اقتصادی).
GDP تولیدات خانگی را در نظر نمیگیرد
شاید بزرگترین ایراد وارده به GDP این است که تولیدات خانگی را در محاسبات خود لحاظ نمیکند. درحالیکه از دیدگاه شمارش پول و پرداخت به ازای خدمات، بهطور کامل و دقیق بر بهرهوری اقتصاد تأثیر میگذارد. اینیک عدم انطباق ایجاد میکند بهطوریکه درآمد پرستاری که از نوزاد در منزل مراقبت میکند در محاسبه GDP لحاظ میشود اما مادری که در خانه نشسته و همین کار را انجام میدهد در این شاخص نقشی ندارد. همین امر در خصوص افرادی که اتومبیل خود را بهجای بردن به مکانیکی خودشان تعمیر میکنند و یا خانه خود را رنگآمیزی میکنند هم صدق میکند. این درحالیکه است که خرید رنگ (یا شیر خشک و یا ابزارآلات خودرو) از فروشگاه بر تولید ناخالص داخلی تأثیر میگذارد.
در اقتصاد مدرن این معایب در اندازهگیری بیشتر هم شدهاند. درست مثل الکتریسیته، ارزش کامل دسترسی سریع و کند به اینترنت برای دستیابی به اطلاعات ثابتشده است، همچنین که رشد این دو شاخص نیازمند هزینههای بیشتری است. همین امر در مورد اپ های رایگان گوگل و ابزارهای آن در سطح اینترنت هم صادق است. فرض کنید درآمد آگهیهای اینترنتی در محاسبه تولید ناخالص داخلی لحاظ شوند در این صورت کاهش ساعتهای بیشمار جستجو در کتابخانهها برای دسترسی سریع به منابع مطالعاتی در نظر گرفته نشده بودند. علاوه بر این بسیاری از شرکتها بر کیفیت و بهبود متمرکز هستند و نه افزایش تولید که مشخصاً این مورد هم در GDP نادیده گرفتهشده است. و بسیاری از موارد که در تولید ناخالص داخلی لحاظ نشدهاند.